امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

امیرعلی ریزه میزه

نمایشگاه گل

اردیبهشت 92 اولش خواب بودی ولی بعد بیدار شدی عزیز مامان واز دیدن این همه گل شگفت زده شدی... امیرعلی بیا پایین پسرم....نه بیا عزیز مامان بیا پسرم ... نه بیا بریم ببینیم اونجا گلای خوشگل داره بیا... باشه بغل مامان بغل مامان بغل مامان ...
21 بهمن 1392

سفرنامه

سلام گلم سفرمون به کیش یه سفر غیرمنتظره وپیش بینی نشده بود واقعیتش اینه که باباجون از قبل برنامه ریزی کرده بود و می خواست ما رو سوپرایز کنه و این کادوی روز زن بود   ممنون بابایی مهربون دوستت داریم جمعه بعدظهر رفتیم فرودگاه وبه سمت کیش حرکت کردیم شما توی هواپیما خوابیدی و وقتی رسیدیم از خواب بیدار شدی نفس مامان . وقتی رسیدیم غروب بود ورفتیم اتاق وکمی استراحت کردیم بعد یه دوری اطراف هتل زدیم و  شام ولالا . صبح گشت دور جزیره داشتیم تا غروب طول کشید، شهر کاریز و کشتی یونانی و بازار پدیده و... خداروشکر شما خیلی پسر خوب وخوش مسافرتی بودی ودر طول سفر اذیت نکردی عشق مامان، فقط داخل هواپیما گوش درد شدی که وقتی شیرت ...
7 بهمن 1392

دایره لغات

سلام پسرگلم امروز میخوام از شیرین زبونیت بنویسم تا یادگاری بمونه... (اینا رو قبلا یادداشت کردم) امیرعلی1سال و4 ماهشه حرف میزنه ولی با کلمات خودش که فقط مامان جونش متوجه میشه نقام = نمیخوام    نقن = نکن     بیم =بریم    بی= بیا     آله =خاله دست= دستتو بده کارت دارم (فک کن فقط منم که میفهمم این یک کلمه یک جمله س ) بیز =بریز    مم= خوراکی واین کلمه ها رو هم کامل تلفظ می کردی عزیزم بده   مامان وبابا   آقا که مخفف آقاجون قبل اینکه خاله رو یاد بگیری به خاله جون می گفتی مامان ودر واقع 3 تا مامان داشتی !!! ...
7 بهمن 1392
1